حتما با این ترکیب جملات آشنایی دارید:
- صادقانه بگم…
- راستش رو بخواهید باید بگم…
- من واقعا بلد نیستم…
- من سوادش رو ندارم…
کسی که با این ساختار شروع به صحبت میکند، معمولا قصد دارد تا با ریختن دیوار خجالت و غرور و … اعتماد طرف مقابل را جلب کند. ولی حتما در کتابهای مذاکره خواندید که اساتید حوزه مذاکره تاکید میکنند از این ساختارها استفاده نکنید!
شما صرف نظر از اینکه با چه تکنیکی این کار را انجام دهید، گاهی مجبورید راجع به ویژگیهای منفی خود صحبت کنید. مثلا وقتی که:
- با شما مصاحبه کنند.
- در لایو در شبکه اجتماعی با کسی گپ و گفت دارید.
- معلم هستید و میخواهید دیگران هم بدانند مسیر رسیدن از شکست به موفقیت چگونه بوده است.
- بزرگتر یا رییس شما از شما انتقاد میکند و شما از روی احترام یا ادب یا سیاست، باید تایید کنید که اشتباه کردهاید.
موقعیتهایی از این دست، بیشمارند. بنابراین در این نوشته تکنیکهایی را برای بیان ویژگی منفی خود پیشنهاد دادم:

چگونه ویژگی منفی خود را بیان کنم؟
۱- خاطره و داستان بگویید
وقتی شما به اشتباه و ویژگی منفی خود با داستان یا یک خاطره اشاره میکنید، به آن عینیت میبخشید و آن را خارج از شخصیت و وجود خود قابل لمس میکنید. به این ترتیب مخاطب شما میتواند فرایند آن اشتباه یا تاثیر آن ویژگی منفی را در قالب یک داستان دریافت کند. در غیر این صورت تصور کنید بگویید که اصولا آدم بداخلاقی هستید! اگر مثال نزنید، مخاطب بلافاصله در کسری از ثانیه تلاش میکند مرور کند آیا نمونههای بداخلاقی از شما دیده یا خیر، یا اینکه سعی میکند تخیل کند که این بداخلاقی چگونه مصداق پیدا میکند.
۲- افعال زمان گذشته بهکار ببرید
به جای اینکه از یک ویژگی منفی خود صحبت کنید و بعد تلاش کنید بگویید که دیگر آن ویژگی را ندارید و از آن شرایط گذشتهاید، همان داستان و خاطره و مثالی که در مورد قبلی مطرح شد، میتوانید با افعال گذشته بیان کنید. طبیعتا اگر مخاطب بخواهد فکر کند که شما همچنان آن ویژگیها را دارید، توضیح اضافه دادن شما فقط کار را خرابتر میکند. بنابراین بهجای تلاش بیهوده، سعی کنید با ساختار جملات و انتخاب زمان افعال، داستانی را که مربوط به گذشته بوده بیان کنید.
۳- بدانید اینجا منفی در مثبت، منفی نمیشود
در ماتریس معمولا چه در فرایند ثبتنام چه در طی دوره، از افراد میخواهیم که ویژگیهای منفی خود را بیان کنند. در سولو هم بهویژه در فاز کشف، یکی از تمرینها برای شناخت نقاط قوت و ضعف شخصی همین است. چیزی که بسیار اتفاق میافتد این است که افراد از این قالب برای بیان ویژگی منفی خود استفاده میکنند:
- بیش از حد این ویژگی مثبت را دارم
مثلا میگویند یا مینویسند که بیش از حد دلسوز هستند، یا بیش از حد مسئولیتپذیر هستند…
ولی مسئولیتپذیری بیش از حد نمیتواند یک ویژگی منفی محسوب شود! چرا؟ چون به لحاظ فلسفی آیا میتوان برای مسئولیتپذیری حد مشخصی قائل شد که بیش از حدش مشخص باشد؟
پس چاره چیست؟
معمولا وقتی از فردی که با چنین ساختاری ویژگی منفی خود را بیان کرده میخواهم که بیشتر توضیح بدهد، همان جمله را به این شکل ادامه میدهد:
- من انقدر این ویژگی مثبت را دارم که این آسیب را به خودم میزنم.
در همان مثال، «من آنقدر دلسوز هستم که از خواب و زندگی خودم میزنم برای دوستانم…» پس ویژگی منفی آن فرد این نیست که بیش از حد دلسوز است. شاید در اصل این است که «از خواب و زندگی خودش میزند برای دوستانش».
این مورد اخیر، شاید در تقابل با افراد خیلی به کار شما نیاید، ولی در فاز کشف سولو، این یکی از تمرینهایی است که به شما کمک میکند به عمق ویژگیهای منفی خود پی ببرید تا در مسیر پرسونال برندینگ بتوانید برای این ویژگیهای منفی راهکاری بیندیشید.