سه نوع خصیصه شکل‌دهنده صفات شخصیتی

خصیصه یا Trait آن ویژگی و نشان اختصاصی در شخصیت یا Personality است که رفتار شما با آن درک و رمزگشایی می‌شود. در این تعریف، شخصیت یا Personality بر خصیصه Trait، مود Mood و کاراکتر احاطه دارد و برایند تمام این‌ها، شخصیت فرد را شکل می‌دهد.

اما خصیصه چیست؟ گرایش رفتاری هر فردی به عنوان خصیصه وی قابل درک است. عده‌ای تمایل دارند در ارتباطات، گرم باشند، عده‌ای خجالتی هستند، عده‌ای در جمع کنش‌گر هستند، عده‌ای واکنش‌‌گر… شخصیت یک فرد را نمی‌توانیم با عبارتی مثل خجالتی تعریف کنیم. ولی وقتی ویژگی خجالتی بودن را به کسی نسبت می‌دهیم، متوجه می‌شویم که آن فرد در بیشتر مواقع ترجیح می‌دهد مثل خجالتی‌ها رفتار کند یا طوری رفتار می‌کند که خجالتی به نظر می‌رسد…

سه خصیصه در صفات شخصیتی

سه نوع خصیصه

خصیصه‌های کاردینال یا Cardinal Traits

خصیصه‌های کاردینال، خصیصه‌هایی هستند که همیشه و تقریبا در همه شرایط در شما قابل مشاهده هستند و بعضا خصیصه‌هایی نیستند که در سایر اعضای جوامعی که در آن‌ها عضو هستید قابل مشاهده باشند.
این‌ها باعث شکل‌گیری تصویر منحصر به فردی از شما در ذهن مخاطبانتان می‌شوند. یعنی مخاطبانتان اگر در ارتباط با شما، خصیصه کاردینال شما را درک کرده باشند، در اغلب مواقع شما را با آن خصیصه به یاد خواهند آورد.
به این ترتیب شناسایی خصیصه‌های کاردینال و اعتبارسنجی آن‌ها طبق چرخه تاجا بسیار مهم است.

خصیصه‌های محوری یا Central Traits

خصیصه‌های محوری یا سنترال خصیصه‌هایی هستند که در بسیاری از افراد قابل شناسایی هستند. به این صورت که بسیاری از اعضای یک جامعه آن خصیصه‌ها را دارند.
شما به واسطه فرهنگ جامعه‌ای که در آن بزرگ شده‌اید یا مراکزی که در آن‌ها تحصیل کرده‌اید و در کنار عده‌ای زمان طولانی را مداوم سپری کرده‌اید، یا به واسطه تعلق به هر نوع اجتماع حرفه‌ای یا تخصصی یا تفریحی…، خصیصه‌هایی را در خود پرورش داده‌اید.
آن چیزی که به غلط به اقوام نسبت داده می‌شود و تمام استریوتایپ‌ها و پیش‌فرض‌ها در مورد هر جامعه‌ای، از این خصیصه‌های سنترال نشأت می‌گیرد؛ مثل زرنگی، تنبلی، خساست و … این استریوتایپ‌ها به هیچ عنوان نباید با شخصیت افراد اشتباه گرفته شوند.
مثلا ممکن است دانشجویان یا فارغ‌التحصیلان دانشگاه‌های دولتی با خصیصه‌هایی مثل پشتکار شناخته شوند، اما آیا تمامشان همین خصیصه را دارند؟

خصیصه‌های ثانوی یا Secondary Traits

خصیصه‌های ثانوی خصیصه‌هایی هستند که بعضا در شما دیده می‌شوند و بیشتر یادآور مود Mood هستند تا شخصیت عمومی شما. یعنی تواتر تکرارشان عمدتا کم است، اما در شرایط خاصی در قالب رفتارهایی از شما سر می‌زنند.
اهمیت این خصیصه‌ها از این بابت است که ممکن است مخاطبان شما را با سورپرایز مواجه کنند و رفتارهایی را از شما ببینند که انتظارش را ندارند.
مثلا ممکن است شما اصولا آدم بدبینی نباشید، اما در شرایط خاصی به واسطه خاطرات خاصی ناگهان رفتارهای بدبینانه از شما سر بزند. به این ترتیب مخاطبی که این رفتار را از شما می‌بیند، این خصیصه را در شما کشف می‌کند، اما آن را در دسته خصیصه‌های اصلی شما قرار نمی‌دهد و با خود می‌اندیشد که پس گاهی هم ممکن است بدبین باشید.


در فرایند بازآفرینی برند شخصی با شناسایی خصیصه‌های خود در فاز کشف و دسته‌بندی آن‌ها در این سه دسته، به ابعاد مهمی از برند شخصی خود دست پیدا می‌کنید و در دستورنامه پرسونال برندینگ سولو تمرین‌هایی برای این منظور طراحی شده است. اما اهمیت این تمرین‌ها در این است که در برندینگ شخصی فقط قرار نیست آن‌چه امروز هستید را کشف کنید. بلکه باید در فاز دوم برای برند شخصی خود برنامه‌‌های استراتژیک و عملیاتی تدوین کنید تا در فاز چهارم یعنی فاز ارائه، برند شخصی که مخاطبانتان از شما درک می‌کنند به آنچه که مطلوبتان است بسیار نزدیک شده باشد.
البته با تعاریفی که درباره خصیصه‌ها نوشتم به نظر بدیهی می‌رسد که فرایند برندینگ شخصی یک فرایند پیوسته و همیشگی است، چرا که تغییر و اصلاح خصیصه‌های نامطلوب و حفظ خصیصه‌های مطلوب یا ایجاد خصیصه‌هایی که شخصیت شما را کامل‌تر از قبل کنند، عموما بسیار دشوار است و نیاز به تمرین و ممارست و کسب مهارت دارد.