
اگر پرسونال برند بودن را معادل «شهرت» در نظر میگیرید، حتما به دنبال «ساخت برند شخصی» برای خود هستید. اما رویکرد سولو به پرسونال برندینگ، بازآفرینی برند شخصی است. چرا بازآفرینی؟
صرف نظر از اینکه چند نفر در چه جامعهای با چه دامنه اثرگذاری شما را میشناسند و شما را مقبول و محبوب میدانند، شما با یک تصویر کلی در ذهن و قلب مخاطبان خود تداعی میشوید. این تصویر کلی تشکیل شده از یک سری مولفههای مفهومی، کلامی، بصری، حسی و رفتاری. این مولفههای شکلدهنده تصویر شما باعث میشوند شما با یکسری صفات و ویژگیها شناسایی بشوید و مفاهیمی که تداعی میکنید و رفتارهایی که از شما مشاهده میشود، از جمله رفتارهای شغلی حرفهای، باعث میشود شما با یک سری تواناییها و تخصصها در جامعه اطرافتان شناخته شوید. فرقی نمیکند که این جامعه چقدر کوچک یا محدود باشد.
برند شخصی شما در حال حاضر موجود است! حتی اگر خودتان ندانید.
به همین دلیل برندینگ شخصی در واقع بازآفرینی برند شخصی موجود شماست.
ادبیاتی که با آن صحبت میکنید یا در شبکههای اجتماعی بهکار میبرید و در طی روز با آن سروکار دارید، اینکه چقدر با کلمات تخصصی سروکار دارید یا چقدر ارتباطاتتان عامیانه است، در شکلگیری هویتی که از شما درک شده موثر است.
تصاویری که در شبکههای اجتماعی از شما بهجا میماند یا منتشر میکنید، وضع لباس پوشیدن شما در محل کار و مقایسه آن با لباس روزمره شما، اینکه طی زمان، ظاهر شما چقدر تغییر میکند،… اینها در هویتی که از شما درک شده تاثیر دارند. حتما این اصطلاح را شنیدهاید که در رد توانمندیهای یک مدیر ورزشی، ممکن است بگویند «حتی یک عکس با لباس ورزشی ندارد!»
به همین ترتیب، مجموعه فعالیتهای شما و ارتباطاتتان باعث میشود شما را به عنوان یک عضو اجتماع، با ماموریت ویژه و چشماندازی منحصر به فرد بشناسند که به ارزشهای خاصی پایبند هستید و انگیزههای شخصی دارید که موتور محرک شما برای رسیدن به اهدافتان است. همه اینها باعث میشوند که هویت شما با مفاهیم ویژهای درک شود. حتی همکار هم-تخصص شما که وضع اجتماعی و اقتصادی مشابه شما دارد، در تداعی بسیاری از مفاهیم با شما فرقهای اساسی دارد.
۴ گام بازآفرینی برند شخصی
گام اول:
قبل از هرچیز، برند موجود خود را شناسایی کنید. همانطور که بالاتر مطرح شد، هویت شما با مولفههای گوناگونی در ذهن و قلب مخاطبان شکل گرفته که برای شناسایی هر کدام، به ابزارهای مختلفی نیاز دارید؛ مثل آزمونهای شخصیتی، پرسشنامه، تمرینات غرقگی، جدول و نمودارهای مخصوص…
تعدادی را خودتان پاسخ میدهید، و تعدادی را باید از مخاطبان خود بخواهید برای شما پاسخ دهند. به این ترتیب چون بخشی از ویژگیهای مثبت و منفی و استعدادهای خود را از طریق گرفتن بازخورد از محیط شناسایی میکنید، با کیفیت دقیقتری میتوانید آنها را طبقهبندی و اولویتبندی کنید و تصمیم بگیرید.
گام دوم:
آنچه را که در گام اول طبقهبندی و اولویتبندی کردید، در گام دوم باید تدوین و مرتب کنید و موارد مطلوب خود را توسعه دهید. عملا بازآفرینی برند شخصی از این گام به عینیت میرسد؛ جایی که شما درباره بهبود و اصلاح و تثبیت مولفههای برند شخصی خود تصمیم میگیرید.
گام سوم:
در سومین گام، باید برند شخصی ایدئال خود را طراحی یا دیزاین کنید. توجه کنید که برای پر کردن فاصله بین برند شخصی موجود خود با برند شخصی مطلوب خود لازم بود در گام دوم، به ملزومات و پیشنیازهای ضروری پی ببرید و برای دستیابی به هرکدام، برنامهای تدوین کنید. پس به صورت معقول، فقط زمانی میتوانید برند شخصی مطلوب خود را طراحی کنید که گام اول و دوم را برداشته باشید.
گام چهارم:
پس از طی کردن گامهای قبلی، میتوانید هدفمند و مطمئن به برند شخصی مطلوب خود نزدیک شوید. بنابراین گام چهارم، گام ارائه برند شخصی شما است. باید برای ارتباطات خود و رسانههایی که در آنها حضور دارید و شبکههای اجتماعی برنامهریزی کنید تا از طریق ایجاد ارتباطات موثر و ردپای دیجیتال مطلوب، یک هویت یکپارچه از خود بهجا بگذارید.
یک ترتیب دیگر برای ۴ گام بازآفرینی برند شخصی
فراموش نکنید که ارتباطات شما در گام چهارم حتما تحت تاثیر ارتباطات گذشتهتان خواهد بود. بنابراین توصیه قطعی ما این است که برای چندپاره نشدن تصویری که از خود بهجا میگذارید، قبل از اقدام به تغییر رویههای رادیکال، طبق این چهار گام،
- ابتدا کشف کنید که چه هویتی از شما درک شده،
- سپس به اصلاح و بهبود متغیرها بپردازید،
- سپس برای رسیدن به ایدئال خود برنامهریزی کنید،
- و بعد از همه اینها برند شخصی ایدئال خود را ارائه کنید.
اما اگر شک دارید که زمان کافی برای کشف و توسعه و طراحی دارید، میتوانید با سعی و خطا و گرفتن بازخورد از محیط، از گام چهارم شروع کنید و به گام اول بروید. یعنی تلاش کنید درباره آنچه که در ذهنتان به عنوان برند شخصی ایدئال خود پروردهاید، با مخاطبانتان صحبت کنید و سپس با بازخوردهایی که از محیط میگیرید، کشف کنید که این برند ایدئال، چقدر با برند درکشده فعلی شما فاصله دارد و چهچیزهایی را باید بهبود بدهید و چگونه باید برنامهریزی کنید.
در این حالت، میتوانید گامها را اینگونه طی کنید: چهار، یک، دو، سه.